خانه / افغانستان / امریکا، افغانستان را قبل از باختن برد

امریکا، افغانستان را قبل از باختن برد

نویسنده: تابی هاردن

وال استریت ژورنال
ترجمه: عارف امینی

پیروزی به سرعت در اختیار سیا و نیروهای ویژه در اکتبر 2001 قرار گرفت. سپس ماموریت به یک حمله‌ای شکست خودی تبدیل شد.

راه‌کارعقب نشینی ایالات متحده از افغانستان درست پس از چند روز از حملات یازده سپتامبر این بود که رییس جمهور جورج دبلیو بوش بر اساس اصولی که بتواند موفقیت پایدار را تضمین کند برنامه‌ای را اتخاذ کرد.

نکته مهم این است که پنتاگون در سال 2001 هیچ تصمیم حمله بر افغانستان را نداشت چرا که سازمان آژانس اطلاعاتی امریکا(سی‌آی‌ای- سیا) این خلا را پر کرده بود. اصل برنامه این بود که تیم های کوچکی از افسران سیا، سربازان برجسته ارتش امریکا و نیروی هوایی ایالات متحده، به کمک مقاومت بومی – اتحاد شمال افغانستان بشتابد. در 17 اکتبر 2001 ، هشت نفر از اعضای تیم سازمان سیا اولین آمریکای های بودند که پشت خط دشمن در افغانستان قرار گرفتند و این‌افراد با جنگ‌جویان قوم ازبیک  به رهبری جنرال عبدالرشید دوستم و نیروهای تاجیک و هزاره ارتباط برقرار کردند.

در حقیقت این یک تهاجم نبود، افغان ها عملا بیشتر نبردها را انجام دادند. “خارجی‌ها” آمریکایی ها نبودند، بلکه عمدتا جنگجویان القاعده عرب بودند. ماموریت تیم آلفا و 10 اعضای سازمان سیا در افغانستان مشخص بود، تعقیب عاملان حادثه 11 سپتامبر و از بین بردن این شبکه. رژیم طالبان باید سرنگون می شد زیرا برای اسامه بن لادن پناهگاه ایجاد کرده بود، اما دشمن اصلی آمریکا القاعده بود.

هیچ کس بیشتر از جانی مایکل اسپان افسر شجاع تیم آلفای سازمان سیا و افسر سابق گروه تفنگ‌داران دریایی از وینفیلد این ماموریت را انجام نداده است. او اولین سرباز قطعه رزمی مرگ آمریکا بود که در قیام بیرون از زندان در مزار شریف به تاریخ 25 نوامبر سال 2001 مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت. اما متخصصان افغان نیز شامل تیم آلفا بودند که رییس تیم آن‌جی‌آرسیگر، افسر دری زبان بود و در دهه 1980 با مجاهدین کار کرده بود و دیوید تایسون یک زبان شناس ازبیک بود که در آسیای مرکزی  سالها زندگی کرده بود.

آقایان سیگر و تایسون می دانستند که تحمیل راه حل های آمریکایی به افغانستان کارساز نخواهد بود. آنها رقابت های قبیله ای را مدیریت کردند اما در تلاش تبدیل کردن رهبران افغان به یک الگو نبودند امریکا ماموریت شکست دادن طالبان برای افغان‌ها را نداشت این جنگ آنان(افغان‌ها) و کشورشان بود.

پیروزی به سرعت به دست آمد در کنار آن هشدارها در مورد مشکلات دخالت عمیق آمریکا در افغانستان، رقابت های قومی، تسلیمی های دروغین، بدرفتاری با زندانیان و حملات هوایی اشتباه را نیز در پی داشت. در دسامبر 2001 ، حامد کرزی، رییس جمهور وقت افغانستان تحت حمایت ایالات متحده به دنبال دستیابی به یک توافق با اعضای بقایای طالبان بود، روشی که در افغانستان سنتی است دولت بوش این معامله را مسدود کرد و تمام طالبان را تروریست نامید و هیچ تفاوتی میان القاعده و آنان قایل نشد.

در آن زمان ایالات متحده می توانست از موضع قدرت نظامی مذاکره کند، در عوض 20 سال بعد، دولت بایدن از یک سو برای خروج از افغانستان عجله می‌کند و از سوی دیگر در تلاش دستیابی به توافقی است که معنای تسلیمی دارد.

در حالی که اقدامات آقای کرزی برای یک معامله یا گفت‌وگو با طالبان شکست خورده در اواخر سال 2001 از سوی ایالات متحده رد می شد، پنتاگون به حملات علیه آنان آغاز کرد. سرانجام نیروهای متعارف وارد افغانستان شدند و پایگاه های عظیمی ساخته شد پیروزی در سال 2001 با حضور صدها آمریکایی در زمین به دست آمد. تا سال 2010 ، این تعداد به 100000 نفر رسید.

افغان‌ها نیروهای آمریکایی را نه به عنوان مشاور و متحد بلکه به عنوان مهاجمان و اشغالگران دیدند. ایالات متحده به جای همکاری با شبکه های قبیله‌ای و رهبران اخلاقی-از جمله جنگ سالاران-به دنبال به حاشیه راندن آنها و ایجاد دموکراسی متمرکز بود. یک ماموریت خشن بیداد می کرد. افغانستان جنگ برای تامین حقوق زنان، گسترش تحصیلات، توقف قاچاق مواد مخدر به غرب تبدیل شد

سازمان سیا با افغانها همان‌طورکه بودند برخورد کرد، دست‌های هر یک از رهبران افغان مانند ژنرال دوستم آغشته به خون بود. پس از پیروزی های نخست  وزارت خارجه امریکا تصمیم داشت تنها با افغان هایی کار کند که آنان را شایسته می دانستند.

 در نوامبر گذشته زمانی که با ژنرال دوستم در سنگرش در شبرغان که تقریبا توسط  طالبان محاصره شده بود ملاقات کردم او از اینکه چگونه یک شبه از قهرمانی که توسط همرزمانش توسط سیا مورد ستایش قرار گرفته بود، به یک گروه آمریکایی تبریک گفت. بیهودگی بر او غلبه کرد و او با شکایت به من گفت: “ما بدون دلیل یکدیگر را می کشیم.”

در سال 1898 ، وینستون چرچیل گزینه برای خروج سربازان بریتانیایی را در مرز شمال غربی و با اصرار خلبانان بد و عصبی، خلاصه کرد. ولی جنرال‌ها می‌گفتند که بخار کامل در پیش است اما رییس جمهور بایدن کناره گیری کامل را انتخاب کرده است. آمریکا از همه چیز به هیچ چیز سرگردان است.

دولت بایدن به جای رها کردن افغانستان و کسانی که در سال 2001 با ایالات متحده جنگیدند، باید با اصولی را که پیروزی اولیه را به ارمغان آورد تاکید کند درست همانند نسخه دوره چرچیل؛ در حالی که افغان‌ها به جنگ پرداخته اند یک نیروی کوچک باقی مانده از افسران و نیروهای ویژه سازمان سیا، با استفاده از نیروی هوایی ایالات متحده در مواقع مورد نیازدر افغانستان حضور دارند، کاری که مانع  شکست از طالبان می شود. چنین رویکردی می تواند مانع  بازگشت افغانستان به وضعیت قبل از 11 سپتامبر شود فضایی  خالی بدون حضور دولت که تروریست ها می‌توانند با آرامی توطیه کنند.

آقای هاردن، نویسنده “اولین مصدوم: داستان ناگفته ماموریت سیا برای انتقام 11 سپتامبر” است که در 7 سپتامبر منتشر می شود.

درباره خبرگزاری رویداد

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*